در کشور ما حیطه فعالیت و مسولیت بسیاری از مهندسین فراتر از چارچوب وظایفی است که به طور متداول در سایر کشورها برای آنان ترسیم گردیده ؛ مدیریت سطوح بالا و میانی بسیاری از کارخانجات و صنایع و همچنین بسیاری از سازمانهای بزرگ خدماتی ، بازرگانی و حتی فرهنگی به مهندسین محول شده است ، درحالیکه در سایر نقاط دنیا اینگونه مسولیتها عموما به مدیران حرفهای که تحصیلات ویژه مدیریت دارند واگذار میگردد . در آمریکا و در طی چند دهه اخیر واگذاری مدیریت ردهبالا به مدیران مالی و حقوقی روندی صعودی داشته است . اما دلایل وجود این نقص در کشور ما چیست ؟ شاید بتوان به طور اجمال در دو بعد ذیل به این دلایل پاسخ داد :
الف – با توجه به وضعیت موجود ایران ، مهندسین بیشترین قابلیت را برای مدیریت کارا و موثر از خود نشان دادهاند که خود معلول عواملی میباشد از قبیل آنکه دانشجویانی که رتبههای بهتری حاصل نمودهاند ترجیح میدهند تا در رشتههای مهندسی تحصیل نمایند ؛ لازم به ذکر است که این پدیده ، خود معلول ساختار نامناسب آموزشی کشورمان میباشد که در نتیجه آن به رشتههای پراهمیتی چون مدیریت ، اقبال کمتری میشود .
ب – در اکثر موارد ، تکنولوژی از خارج کشور خریداری میشود و این موجب میگردد تا نقش واقعی مهندسین کمی تحتتاثیر قرار گیرد . به دلیل محدودیت امکانات ، نیروی مهندسین عمدتا در جهت توسعه و طراحی تکنولوژی مصرف نگردیده است و این موضوع نیز عاملی بوده تا خلاقیت آنان درجهت حل مشکلات و تصمیمگیریهای استراتژیک و عملیاتی و سیاستگذاریهای مدیریتی به کار گرفته شود . اگرچه مهندسین جوان این نوع مسائل را پیشپاافتاده تلقی مینمایند و انتظار دارند تا از تخصص خود در جهت حل مسائل پیچیده زمینه کاری خود استفاده نمایند اما پس از مدتی اهمیت و همچنین پیچیدگی اینگونه تصمیمگیریها را درک مینمایند و با توجه به زمینههای فکری و تجربیات کافی که در زمینه تحلیل مسائل ریاضی دارند ، راهحلهای مناسبی نیز برای این امور پیدا میکنند ، اگر چه روشهای تصمیمگیری و برخورد با این مسائل را نیاموختهاند .
در این رابطه جایگاه مهندسی صنایع با دیگران متفاوت است . در حل مسائل و تصمیمگیریهای یک کارخانه ، مهندسین صنایع نهتنها آموزشهای مناسب دیدهاند ، بلکه با مفاهیم برنامهریزی و بهینهسازی سیستمها نیز آشنایی کامل دارند لذا روشهای برخورد با آنها را تا حد زیادی میدانند ، درحالیکه سایر مهندسین تنها از اطلاعات عمومی و روشهای کلی تجزیهوتحلیل استفاده مینمایند .
از سوی دیگر ، با تغییر حرکت اقتصادی کشور در جهت اقتصاد غیرمتمرکز آزاد ، نقش مهندسین صنایع بسیار حساستر گردید . پیش از آن ، با توجه به قیمت ارز و یارانه سنگینی که دولت در اختیار کارخانجات مینهاد و همچنین کمبود کالا و عدم وجود رقابت ، مساله کارایی و کیفیت نمیتوانست مطرح باشد و لذا مهمترین عامل موفقیت یک کارخانه بستگی به سهمیه ارزی داشت که از دولت دریافت مینمود . با تغییر شرایط اقتصادی و حذف یا کاهش یارانه ، مشکلات جدید صنایع جلوهگر شدند . بسیاری از صنایع قادر نیستند محصولات خود را به فروش برسانند و برخی حتی از ادامه حیات خود اطمینان ندارند . تقریبا تمامی صنایع راه نجات خود را در بازسازی ماشینآلات و تجهیزات میدانند و این درحالیست که امکان چنین سرمایهگذاری سنگینی در همه موارد وجود ندارد و از سوی دیگر نیز ضریب بهره دستگاههای موجود پایین است . اگرچه خرید برخی ماشینآلات برای واحدها ضروریست اما هدف مسلم صنایع ما بایستی افزایش کارایی و بالابردن بهرهوری امکانات موجود باشد و بیشک محور چنین سیاستی مهندسین صنایع خواهند بود . بدینمنظور لازم است ابتدا با طراحی و ایجاد سیستمهای اطلاعاتی مشکلات را شناسایی نمود و سپس به برنامهریزی در جهت افزایش کارایی و ارتقای کیفیت پرداخت . ورود تکنولوژی خارجی نقطه ضعف نیست به شرط آنکه پس از خرید درمورد روشهای تولید و کارایی آنها در داخل کشور فعال بود و این از وظایف خطیر مهندسی صنایع در ایران میباشد.
نظرات شما عزیزان: