دانش ضمنی : تلویحی، ذهنی و حاکی از تجربیات افراد است و دانش آشکار: مدل های رسمی ،قواعد و رویه هاست.
نوناکاوتاکوچی انسان را به عنوان فاکتور کلیدی در ایجاد دانش مورد توجه قرار داده و چنین فرض کرده است که دانش جدید در اثر تاثیر کنش های متقابل دانش آشکار و ضمنی به وجود می آید.
وی چهار فرآیند اساسی را برای تبدیل دانش در مدل خود ارائه دارد :
1ـ فراگیر سازی یا اجتماعی سازی: عبارت است از فرایند خلق مشارکت وتبادل تجارب و در نتیجه یکپارچه سازی و ایجاد دانش ضمنی در دریافت کننده دانش است: نظیر مدل های ذهنی، مهارت های فنی اشتراکی (دانش ضمنی به دانش ضمنی )
2ـ بیرونی سازی عبارت است از فرآیند ایجاد دانش آشکار در اثر مدون سازی یافته های حاصل از دانش ضمنی توسط افراد دارای این دانش و الگوگیری از فرد دارای عملکرد برتر (از دانش ضمنی به دانش آشکار) می باشد.
3ـ ترکیب کردن عبارت است از فرآیند حل مساله یا تصمیم گیری با روش انتقال تا سازماندهی مفاهیم و دانش های آشکار به صورت یک سیستم دانش( از دانش آشکار به دانش آشکار) درآید.
4ـ درونی سازی عبارت است از فرآیند تجسم بخشیدن ،به اجرا در آوردن و به کارگیری دانش آشکار برای تبدیل شدن به دانش ضمنی با یادگیری و تکرار مستمر (از دانش آشکار به دانش ضمنی)
داستان برج عاج...
در برج عاج تعدادی دانشمند زندگی می کردند.آنها افراد مطلعی بودند و شعارشان این بود : دانش قدرت است.آنها مطالعات وسیعی داشتند و از همه چیز در منطقه خود مطلع بودند. در نزدیکی برج عاج قصری بود و پادشاهی بسیار عالم و آگاه در آنجا زندگی می کرد.اطراف قصر، کشاورزانی بودند که زمین های اطراف را کشت می کردند و محصولات آنها باعث رونق کشورشان شده بود.
مشکل :
تولیدات کشاورزی بر اثر خشکسالی کم شد.البته دانشمندان تغییرات آب و هوایی را پیش بینی کرده بودند و راه حل آن را هم می دانستند. پادشاه از دانشمندان خواست تا به کشاورزان کمک نمایند. دانشمندان مدعی بودند که دانش لازم را به کشاورزان منتقل کرده اند ولی با این حال آنها همچنان ناموفق بوده اند. یکدیگر را متهم می کردند. کشاورزان می گویند که کمکی به آنها نشده است و دانشمندان معتقدند که کشاورزان یاد نمی گیرند.
مشکل دانشمندان :
ــ با ادبیات خودشان صحبت می کنند. به عبارتی بسیار فنی حرف می زنند در حالی که کشاورزان مردمانی عادی هستند.
ــ آنها فکر می کنند که ادبیات آنها تنها راه انتقال دانش است.
ــ مشکل کشاورزان را خیلی جدی نمی گیرند.
ــ نسبت به شرایط، فرهنگ و ارتباط با کشاورزان نگرانی نشان نمی دهند.
مشکل کشاورزان :
ــ دانش را بین خودشان شریک نمی شوند.
زبان دانشمندان را نمی فهمند.
در کارشان موفق نیستند.
مشکل اصلی :
ــ در شریک شدن دانش بین یکدیگر دیدگاه مشخصی ندارند.
ــ در ارتباط موفق نیستند.
ــ کانال توزیع دانش مناسب نیست.
ــ نمی توانند دانش مورد نیاز را فیلتر کنند.
پیدا کردن راه حل:
ــ پادشاه تعدادی از دانشمندان، کشاورزان و مشاوران مورد اعتماد را به عنوان یک گروه کاری انتخاب کرد.
ــ مشاوران انتخاب شده از طرف پادشاه، دارای توان ایجاد ارتباط و مهارت در حل مشکل هستند و با زندگی کشاورزان آشنایی دارند.
اقدامات انجام شده :
ــ مشاوران با دانشمندان صحبت کردند و اطلاعات لازم را کسب کردند و از مطالب یادداشت برداری کردند.
ــ مشاوران با کشاورزان صحبت کردند و اطلاعات را کسب و از مطالب یادداشت برداری کردند.
از چه نوع اطلاعاتی بایستی استفاده شود؟
ــ مشاوران به یک جمعبندی رسیدند، و همه اطلاعات جمع آوری شده را دسته بندی کردند و متوجه شدند که نقاط ابهامی وجود دارد.مجددا با دانشمندان و کشاورزان جلسه گذاشتند.
چگونه از این اطلاعات استفاده شود؟
ــ مشاوران به دانشمندان تاکید کردند که، کشاورزان دانش را به زبان کاربری و قابل فهم نیاز دارند.دانشمندان نگران از دست دادن بعضی اطلاعات بودند ولی مشاوران اعلام کردند که کشاورزان حتی اگر قسمتی از اطلاعات را استفاده کنند بهتر است از اینکه اصلا استفاده نشود.
ــ مشاوران شعار جدیدی را به دانشمندان یاد دادند : شریک شدن دانش قدرت است.
اگر آنها دانش را به نحوی که کشاورزان نیاز دارند در اختیارشان بگذارند زحمت خودشان کمتر خواهد شد.
ــ پس کار مشاوران این بود که اطلاعات را قابل استفاده برای کشاورزان کنند.دانش را بر اساس فصول کشاورزی گروه بندی کردند.آنها این دانش را به زبان قابل فهم کشاورزان تهیه کردند.تعدادی نسخه از این دانش را تکثیر کردند و بین کشاورزان توزیع کردند.اطلاعات کشاورزی را به صورت شعر درآوردند و در اختیار کشاورزان قرار دادند.این اطلاعات را در کتابخانه ها گذاشتند تا مردم از آنها استفاده کنند. جلسات توجیهی برای کشاورزان گذاشتند.
ــ چیزی که در عمل اتفاق افتاد یک مدل چرخشی دانش ( اجتماعی سازی، بیرونی سازی ،ترکیب سازی و درونی سازی ) بود.
اجتماعی سازی و بیرونی سازی :
ــ اجتماعی سازی (تبدیل دانش ضمنی به ضمنی )
ــ مشاوران نحوه مهارت کشاورزان را مشاهده کردند.
ــ مشاوران به اطراف سفر کردند وچیزهای زیادی در مورد کشاورزان و محیط آنها یاد گرفتند.
ــ بیرونی سازی (تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار)
مشاوران مشاهدات را یادداشت کردند.
ــ بعضی از کشاورزان که در کارشان خوب بودند به سایرین یاد می دادند.
ترکیب سازی و درونی سازی :
ــ ترکیب سازی ( تبدیل دانش آشکار به دانش آشکار )
ــ دانش را به صورت مکتوب درآوردند.
ــ تعامل فکری بین دانشمندان و مشاوران جهت افزایش دانش ایجاد شد.
ــ مشاوران اطلاعات دانشمندان را ثبت کردند.
ــ درونی سازی ( تبدیل دانش آشکار به دانش ضمنی )
ــ شنیدن و خواندن موارد مکتوب شده و به کارگیری آن در کشاورزی
ــ قرار دادن مکتوبات در کتابخانه ها
ــ مشاوران به افراد کمک می کردند.
نتیجه
مدیریت تغییر
رقابت در تولید محصول ، پاداش ،سابقه ، احترام و تکریم دانشمندان توسط پادشاه
کنترل
جلسات بهبود مستمر ، بهنگام سازی اطلاعات ، زمان برای دانشمندان جهت کار جدید ، زمان برای کسب اطلاعات بیشتر ، دسترسی به اطلاعات متنوع ، دسترسی سهل تر به اطلاعات ، بهبود در کشاورزی
دستاوردها و آموخته ها :
ــ برای دانش اندوزی نیاز به ارتباط شفاف است.
ــ هرکسی نیاز به دانش متفاوتی دارد.
ــ هرکسی به نحوی دانش را شریک می شود.
ــ در مدیریت دانش، مشارکت حرف اول را می زند.
ــ ارتباط موثر در مدیریت دانش حیاتی است.
ــ هر سازمان به دانش خاص نیاز دارد.
ــ مقاومت در برابر تغییر معمولا اتفاق می افتد.
ــ بهبود و کنترل فرآیند بایستی انجام شود.
نظرات شما عزیزان: