آشنایی با مقوله مطالعات امکان سنجی و ارزیابی بخش بازار پروژه های صنعتی برای من نتیجه یک تصادف بود ! هر چند که به واسطه همین تصادف و علاقمندی به ا ین شاخه کاربردی به ظاهر ناشناخته در علم اقتصاد، سرنوشت ، همکاری در بانک صنعت و معدن را برایم رقم زد .
از آنجا که در محافل علمی و آکادمیک دانشگاههای داخلی ایران در رشته اقتصاد هیچ نوع سبقه ای در ارتباط با ارزیابی بازار پروژه های صنعتی نیافته بودم، طبیعتاً همانند سایر دانش آموختگان رشته اقتصاد ( در همه مقاطع تحصیلی )، تنها سر فصل ارزیابی طرحها را در دامنه محدود ارزیابی شاخص های اقتصادی و مالی (…, IRR , NPV ) جستجو می کردم . لیکن در بانک صنعت و معدن که به عنوان یک بانک تخصصی با سابقه ای بیش از 40 سال فعالیت در امر صنعت ،بر پایه رهنمودهای سازمان های بین المللی و با هدف توسعه بخش صنعتی بنا نهاده شده بود ،برای اولین بار با چارچوب منسجم و قانونمند ارزیابی پروژه های صنعتی ( امکان سنجی طرح ) ،که متشکل از سه بخش بازار ، فنی و مالی است ، آشنا شدم.
چارچوب تدوین گزارش امکان سنجی طرحهای صنعتی در بانک صنعت و معدن ، ملهم از رهنمودهای پیشنهادی سازمانهای بین المللی ( نظیر بانک جهانی و یونیدو )، است که در طول 40 سال گذشته با روش سینه به سینه و برگزاری دوره های آموزش داخلی این بانک ، نسل به نسل به کارشناسان تخصصی هر یک از بخشهای بازار، فنی ومالی آموزش داده شده است و بر این اساس فرآیند تصمیم گیری در خصوص اعطای تسهیلات به طرحهای صنعتی به صورت یک مکانیزم منسجم و هدفمند تاکنون تداوم یافته است.
اعتقاد و اصالت دادن به بدنه کارشناسی و استقلال رای کارشناسان از یکسو و حساسیت ویژه مدیران ارشد بانک در جهت ارزیابی دقیق و علمی پروژه های صنعتی (خصوصاً در بخش بازار)، از سوی دیگر موجب گردید تا با جدیت و تلاش بیشتر در اندیشه ارتقاء کیفی گزارشات ارزیابی بازار صنایع مختلف و در نهایت ارتقاء جایگاه این نوع مطالعات برآیم و در این خصوص از همان ابتدا سه سئوال اساسی را در ذهن خود پروراندم؟
اول آنکه چگونه می توان چارچوب کلی روش انجام مطالعات بازار در بانک را که شالوده اصلی آن ملهم از تفکرات حاکم و ناظر بر اقتصاد جهانی در دو دهه 1960 و 1970 میلادی ، بوده و بر حمایت از استراتژی جانشین واردات بنا شده بود، با تحولات اخیر جهانی همساز نمود ؟ به عبارت دیگر رهنمودهای جدید سازمان های بین المللی در این خصوص به چه نحوی تدوین یافته است؟
دوم آنکه با توجه به ساختار متفاوت بازار درکشورهای مختلف و تفاوت ماهوی اقتصاد کشورهای در حال توسعه از یکسو واز سوی دیگر وجود تنگناها و محدود یت های گوناگونی که در تجربه انجام مطالعه بازار صنایع با آن مواجه بوده ام ( نظیر دستیابی به اطلاعات آمارو غیره )، چگونه می توان الگویی متناسب با شرایط بازار در اقتصاد وصنعت ایران طراحی نمود ؟
سوم با درنظر داشتن آموخته های تئوریک دانشگاهی و ابزارهای توانمند ع لم اقتصاد در تحلیل و گروهبندی بازارها و پیش بینی روندهای آتی و غیره ، چگونه می توان تحلیل مناسبتری از وضعیت آتی صنایع مختلف ارائه کرد؟ به عبارت دیگر آیا در عمل امکان کاربردی نمودن مباحث تئوریک علم اقتصاد، در بخش مطالعات بازار،
وجود دارد؟
کوشیدم تا در طول سالیان گذشته ، با بهره گیری از تجربیات حاصل از انجام مطالعات امکان سنجی در بخش بازار بیش از 80 پروژه صنعتی ، ره آورد ابزارهای تئوریک علم اقتصاد را با دانشی که در ارتباط عملی و تجربی با صنعتگران کسب کرده بودم ، پیوند زنم و تلاش نمایم تا در تدوین هر یک از گزارشات امکان سنجی بازار صنایع مختلف ،چشم انداز مناسبی را با رعایت چارچوب رهنمودهای سازمان های بین المللی و همچنین توجه به
ساختار صنعت و بازار ایران، ارائه نمایم.
منبع:آی ای بی
نظرات شما عزیزان: